وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند



برخی سخنان واقعا فتنه است؛ آسمان ریسمان دوختن برای اختلاف افکنی بین نژادها!!

 

مثلا می گویند: پارس که صدای سگ است، توسط عرب ها به ایرانی ها گفته شده است. چون عرب ها قائلند فارس ها مثل سگ پارس می کنند و صدایشان واضح نیست!!!

 

در حالی که باید دانست فارس در زبان عرب به معنای سوارکار می باشد و در زبان فارسی، به صورت «پارس» نیز تلفظ شده است؛ مثل فیل و پیل. پس هیچ رابطه ای در زبان عربی بین فارس و صدای سگ وجود ندارد. علاوه بر آنکه املای درست این واژه در فارسی «پاس کردن» است نه «پارس کردن»؛ وظیفه سگ پاسبانی است، پس سگ پاس می کند نه پارس. (در زبان کردی این واژه به درستی تلفظ می شود).

 

بیان نکته زیر از سایت ویکی پدیا دربارۀ واژۀ «پارس» خالی از لطف نیست:

«پارت ها و پارس‌ها شیوه زندگی یکسانی داشتند و بهترین اسب سواران زمان خود بودند. به همین دلیل عرب‌ها پس از فتح ایران به بهترین اسب سواران و چابک سواران فارس می‌گفتند. آن‌ها واژه فارس را جایگزین کلمه عربی جواد، خیل و خیول عربی کردند و امروزه فارس را مترادف با شوالیه و جنگجو نیز بکار می‌برند». (ویکی پدیا).

 

در برخی کتب علمای امامیه مانند الامان سید ابن طاووس و صحیفه مهدیه مجتهدی از امام مهدی (عج) به عنوان «فارس الحجاز» یاد می شود. یعنی سوارکار حجاز.

بنابراین کاربرد واژۀ پارس دربارۀ ایرانیان، برای تمجید از آنان در سوارکاری بوده است و نه اهانت به زبان آنها.

بختیاروند (مدرس حوزه و دانشگاه)



1.       دستور قرآن در ارتباط با معاشرت با مردم چیست؟ ص 20

2.       چهار مورد از سخنان امام علی (ع) در رابطه با قرآن را بنویسید.

3.       آیه «فلینظر الإنسان إلی طعامه» را ترجمه کرده و نکات آن را بیان کنید.

4.      تفاوت قرآن با دیگر کتاب ها چیست؟ ص 29

5.      آیه «إِذْ قالَ لِأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثیلُ الَّتی‏ أَنْتُمْ لَها عاکِفُون‏» را ترجمه کرده و پیام های آن را بنویسید.

6.      در قرآن کریم، رستگاران دارای چه ویژگی هایی هستند؟ ص 41

7.       قرآن کریم چه ویژگی هایی را برای دوران جاهلیت ذکر می کند؟ (سخن استاد)

ادامه مطلب

نمونه سؤال درس فقه 1

 

قابل توجه طلاب گرامی سطح سه: سؤالات زیر فقط به عنوان «نمونه سؤال تشریحی» ذکر شده اند و ممکن است امتحان شما سخت تر یا آسان تر باشد؛ پس متن کتاب درسی و استدلال های آن را با دقت مطالعه کنید.

 

1.       قول نایینی (ره) دربارۀ معاطات در اجاره را نقل و نقد کنید.

2.       منظور از عبارت «إذا أدّی الضامن الدین من غیر جنسه لم یجز له اجبار المضمون عنه بالدفع من خصوص جنس ما أدّی» را با مثال توضیح دهید.

3.       منظور از عبارت «أن ی الاسترباح التجارة» در شروط مضاربه را با مثال توضیح دهید.

4.      تفاوت قرض با بیع چیست؟

5.      چرا عقد ودیعه از جانب امانت دهنده جایز است؟

6.      تعریف وقف را بنویسید و توضیح دهید.

7.       دلایل اعتبار موجود بودن موقوف علیهم را ذکر کرده و نقد کنید.

8.       فروش موقوفه غیر مسجد در چه شرایطی جایز است؟ چهار مورد را ذکر کنید.

موفق باشید

 

ادامه مطلب

قصه پرغصه دعوای بر سر لباس و شروع غربزدگی در پوشش از آنجا شروع شد که رضاشاه قلدر طرحی درانداخت برای متحدالشکل کردن لباس ایرانیان؛

در حالی که هر عقل سلیمی می داند که: «نه عدالت همیشه در تساوی است و نه زیبایی همیشه در یکسان بودن».

جهان زیباست به همه تفاوت هایش؛ تفاوت در زمین و آسمان، خشکی و دریا، شیر و مار و پلنگ یا گاو و اسب و بره، آبی و قرمز و زرد و بنفش، لر و ترک و عرب و فارس، شرقی و غربی، چشم روشن و چشم سیاه،

همه رنگ ها و زبان ها الهی اند و مقدس؛ و هیچ نژادی بر هیچ نژادی برتری ندارد مگر به تقوا؛ و تقوا نیست مگر احترام به نژادهای دیگر و دوری از نژادپرستی.

قرار نیست سنگ بنایی که رضاشاه بر خلاف اراده الهی گذاشت ما نیز ادامه دهیم؛ بگذاریم هر ایرانی به راحتی با زبان و لباس خودش زندگی کند و هیچ زبان یا لباسی را به عنوان زبان و لباس برتر معرفی نکنیم.

اختلاف در آب و هوای هر سرزمین و تنوع در فرهنگ ها، اقتضای تفاوت در پوشش و سبک زندگی را به دنبال دارد؛ هر ملاک به ظاهر عقلی یا شرعی که بخواهد فراتر از این اقتضا حرکت کند و باعث حرج و سختی شود، مصداقی از حکم جاهلی است که ساحت عقل و شرع از چنین احکامی مبرّاست.

براستی اگر به طور فرض، پیامبر اسلام در ژاپن برانگیخته می شد، مأمور به پوشیدن عمامه و قبای عرب ها می شد؟؟ نوع لباسی که رسول خدا (ص) می پوشید، برآمده از منطقه او بود و نه دستور الهی؛ پس نباید مسلمانی به گونه ای معنا شود که گویا اسلام به عربی گفتن است و لباس عربی پوشیدن؛ مگر در جایی که نص صریح و متقن بر اعتبار چنین مواردی اقامه شود.

اسلام دین نهایی و حضرت محمد (ص) پیامبر همۀ جهانیان است؛ دینی که در ضمن داشتن محکم ترین دستورات برای هدایت به سوی خداوند، به عنوان دین «سهله سمحه» معرفی شده است. پس حد وسط را برگزینیم، نه اجبار به پوشش فراتر از ملاک های شرعی و عرفی و نه خروج از حدود الهی. حدود خداوند دربارۀ پوشش الهی، دارای مرزهای مشخصی است که قرآن و روایات دربارۀ هر مرد و زن بیان کرده اند و هر مسلمانی مم به رعایت آن ها است.

پیوست:

سوره روم؛ آیه 22؛ (وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ: و از نشانه های الهی، آفرینش آسمان ها و زمین، و تفاوت زبان ها و رنگ های شماست؛ همانا در این امر برای دانشمندان نشانه هایی قطعی است).



بی خردی یعنی اینکه در یک جامعه هشتاد میلیونی با هزاران گونه فکر و اعتقاد و صنف و .
من از یه تیپ آدم خوشم نیاد و به خودم حق بدهم او را بکشم
بعد هم با کمال وقاحت به این قتل افتخار کنم .
و بدتر آنکه جاهلان جامعه برای من کف و سوت بزنند که چه غیرتی، چه شهامتی

دوره جاهلیت یعنی چی؟ جز اینکه کسی را بیگناه بکشی و بعد به این گناهت افتخار کنی؟؟
عرب جاهلی دخترش را زنده به گور می کرد و اسمش را میگذاشت غیرت!!!!
هر جا هم می نشست، برای دیگران قصه تلخ قتل دخترک بیگناه را با آب و تاب نقل می کرد و دیگران به به می گفتند
در این ماه رمضان دعا کنیم از بی خردان و سبک زندگی آنها دور باشیم؛ آنهایی که مورد لعن و غضب خداوند هستند.
شاد باش روح آقا مصطفی قاسمی و لعنت خوبان باد بر یزید و یزیدیان و اشراری مثل حاجیلو.
باید این افراد را لعن کرد تا روح و ذهنمان آلوده به مسلک کثیفشان نشود.
#بهروز-حاجیلو
#مصطفی-قاسمی
#نژادپرستی
#جاهلیت-مدرن

ادامه مطلب

برای پیشرفت علم و تمدن، باید اندیشه و قلم را آزاد گذارد. لطفا ابتدا بخوانید، تفکر کنید و بعد انتخاب کنید.


نقل از سایت ادیان
گرچه بر هر منصفی روشن است که کورش‌بزرگ، مردم بابل را از یوغ حاکمان بابلی خلاص نموده و آنان را زیر یوغ خود کشید. چه اینکه در بند 13 و 14 از استوانه آمده است:

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در فضای مجازی به وفور مشاهده می‌شود که از لغو برده‌داری در منشور کورش بزرگ سخن گفته می‌شود. به راستی آیا کورش کبیر (پادشاه بزرگی که اصلاحات زیادی در جهان باستان به انجام رساند و صفات نیکش قابل انکار نیست) برده‌داری را لغو کرد؟ او دقیقاً چه موضعی درباره برده‌داری گرفت؟ و سؤالاتی از این دست که در این مبحث به آن پرداخته خواهد شد.
برخی مدعی هستند که در بند بیست و ششم از استوانه‌ی کورش بزرگ، برده‌داری لغو شده است. اما حقیقت این است که پروفسور شاهرخ رزمجو (که از اساتید بخش خاورمیانه‌ی موزه‌ی بریتانیا British Museum هستند) در ترجمه‌ی استوانه، بند بیست و ششم را چنین بیان داشتند: «در پی امنیت [شهرِ] بابل و همه جایگاه‌های مقدسش بودم. برای مردم بابل که بر خلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایسته‌شان نبود، خستگی‌هایشان را تسکین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان کردم. مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت.»[1] 
روشن است که کورش‌بزرگ می‌گوید که یوغی بر مردم بابل نهاده شده بود و من آن‌ها را از این یوغ آزاد ساختم. اما به راستی مردم بابل همگی برده بودند؟ واضح است که چنین نبود و منظور از یوغ، حکومت ستمگر بابل بود. استاد عبدالحمید ارفعی (از برترین اساتید باستان‌پژوه و زبان‌شناسِ جهان) در ترجمه‌ی این گفتار چنین آورده است: «درماندگی‌هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم. مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد.» ایشان در حقیقت جمله ی  «anhussn upasih usaptir sarbasunu» را به معنی «رهانیدن از بیگاری و ناحقی» ترجمه کرده اند. در ترجمه‌ی پریچارد (Pritchard) در Ancient Near Eastern Texts نیز همین گفتار آمده است.[2] مشاهده می‌کنیم که برخی، چگونه «رهانیدن عده ای محدود از بیگاری» را به «برانداختن برده داری» تعبیر نمودند، و این برداشتی نادرست و احتمالاً مغرضانه است. از خود استوانه نیز به روشنی فهمیده می‌شود که منظور از آن یوغ، حکومت فرومایگان بر مردم (بند سوم)، گستاخی به خدایان و بت‌ها (بند ششم) بود. حتی در بند هشتم از استوانه به صراحت آمده است که منظور از یوغ و آن بند رها نشدنی، ستم به مردم بوده است: «هر روز به شهرش (=شهر مردوک) بدی روا می داشت. همه مردما[نش را.] (=مردمان مردوک) را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند.»
گرچه بر هر منصفی روشن است که کورش‌بزرگ، مردم بابل را از یوغ حاکمان بابلی خلاص نموده و آنان را زیر یوغ خود کشید. چه اینکه در بند 13 و 14 از استوانه آمده است: «او (مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=کورش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کورش) سپرده بود، به دادگری و راستی شبانی کرد.» روشن است که مردمان در برابر پاهای کورش به خاک می‌افتند و نیز کورش‌بزرگ، شبان (چوپان) مردم نامیده شده است و این یعنی همگان همچون گوسفندان تحت اختیار کورش‌بزرگ بوده‌اند. در بند هجدهم نیز آمده است که مردمان همگی پاهای کورش را بوسیدند و در برابرش کرنش کردند. در بند 30 نیز آمده است که مردم از اقصی نقاط جهان، باج‌هایی بسیار سنگین برای کورش آوردند و در برابرش به خاک افتادند.[3] این یعنی کورش‌بزرگ، مردم بابل را از ستم پادشاه آنجا رهایی بخشید و همه‌ی آنان را برده‌ی خود ساخت. گذشته از اینکه در این استوانه کورش به صراحت بت مردوک و دیگر بت‌ها را می‌ستاید و خود را نماینده‌ی آنان معرفی می‌کند.[4] گرچه برخی چنین اذعان داشته اند که مردم بابل با اختیار خود و با شادکامی در برابر کورش به خاک افتادند و باج‌های سنگینی به وی دادند (!) در حالیکه این یک دروغ بزرگ تبلیغاتی است. چه اینکه مردم بابل هیچ‌گاه به حکومت هخامنشیان رضایت ندادند و همواره در حال تلاش برای خروج از قیمومیت هخامنشیان بودند. شورش‌های فراوان آن مردم (مخصوصاً در عصر حکومت داریوش اول) به روشنی گویای این امر است. گذشته از اینکه از ابتدا نیز اشغال بابل به دست کورش هخامنشی به واسطه‌ی یک ترفند ی بود، نه خواست ملت بابل. البته این موضوع گفتاری مفصل می‌طلبد. لذا کورش‌بزرگ هیچ‌گاه برده‌داری را لغو نکرد. تنها اسیران یهودی را از بند آزاد نمود و بیگاری را برانداخت، یعنی جیره‌ای بسیار اندک برای بردگان قرار داد. لیکن این به معنی لغو برده‌داری نیست. روشن است که برده‌داری در عصر هخامنشیان (در زمان حکومت کورش و پس از آن) امری کاملاً رایج بود. بردگان، همواره بخشی از بدنه‌ی جامعه‌ی طبقاتی بودند، بردگان و کنیزان، رسماً خرید و فروش می‌شدند، و در مقابلِ دریافت جیره‌ای بسیار اندک، مجبور به کارکردن برای اشراف و ثروتمندان بودند.[5]

پی‌نوشت :

[1]. بنگرید به «ترجمه‌ی فارسی از منشور کورش هخامنشی، در موزه بریتانیا، پروفسور شاهرخ رزمجو» The British Museum , Translation of the text on the Cyrus Cylinder
[2]. The British Museum , Translation of the text on the Cyrus Cylinder , Translation given in Pritchard, 'Ancient Near Eastern Texts', pp.315-316
[3]. بنگرید به «ترجمه‌ی فارسی از منشور کورش هخامنشی، در موزه بریتانیا، پروفسور شاهرخ رزمجو» The British Museum , Translation of the text on the Cyrus Cylinder 
[4]. بنگرید به «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[5]. بنگرید به مقاله «برده‌داری در عصر هخامنشیان»


فرستاده شده توسط مهستی در تلگرام:

نقل سخن دیگران به معنای تأیید آن نیست.


افسانه ای به نام عظمت ایران باستان
فضای قرن معاصر آن قدر در سیطره نژادپرستی و میهن پرستی است که کتاب تاریخ و اخلاق را نیز باید بر اساس این تعصبات کثیف نوشت.
ناپلئون کبیر، داریوش کبیر، کوروش کبیر، صدام کبیر و . و کم کم خواهیم شنید ترامپ کبیر و نتانیاهو کبیر و . .
جرأت نمی کنی بگویی مستند کتاب سوزی ایرانیان توسط اعراب پا درهواست؛ قصه ای که تا صدها سال در هیچ کتاب تاریخی ذکر نشده است!! اگر هم کتابی سوزانده شده است، با کدامین دلیل می توان اثبات کرد که چنین کتاب هایی مشتمل بر اندیشه های عظیم بوده اند؟؟
تمدن یونان هنوز بر تارک تاریخ می درخشد و در دانشگاه های معتبر ایران و جهان تدریس می شود؛ از منطق ارسطو گرفته تا نوشته های افلاطون و سقراط. نوشته هایی مربوط به حدود چهارصد سال قبل از میلاد.
اما براستی ما ایرانیان، قبل از حضور اسلام و تشیع کدامین فرهنگ و تمدن را داشته ایم؟؟
اگر اسلام نبود، خبری از ابن سینا و ملاصدرا و رازی و ابوریحان نیز نبود. کدام شعر قبل از اسلام را می توان با یک بیت از اشعار و ادب فارسی بعد از اسلام مقایسه کرد؟؟؟
حافظ، سعدی، مولانا، شمس، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری و شعر و ادب غنی فارسی، مدیون آیات و روایات اسلامی است. کافی است پس زمینه اسلام را از این ابیات بردارید تا جز کاغذپاره هایی بی ارزش چیزی باقی نماند.
بتی ساخته اند به نام "کوروش کبیر" که راست و دروغش در هاله ابهام است.
تا سخن از ملی گرایی بود، شهرهای ایران را یک به یک به همسایگان هدیه دادیم؛ بخش هایی از شمال، جنوب و جزایر بحرین و سرزمین هایی در شرق و غرب.
اما وقتی سربند "یا زهرا" و "یاحسین" آذین بخش پیشانی ها شد، از جان و مال خود گذشتیم تا یک وجب از این خاک در دست لاشخورها نیفتد.
ما قبل از اسلام نیز کتاب و دین و فرهنگ داشتیم همچون همۀ دنیا؛ هیچ مکانی از این کره خاکی، قبل از ظهور پیامبر، بدون دین یا فرهنگ نبوده اند، و البته چیزهای دیگری هم داشتیم. شاهانی که دهقان و دامدار و همه و همه باید چون چارپایان کار می کردند تا اینان در تخت جمشیدها به آسودگی بیارمند و به ریش رعیت بخندند. شاه خدا بود و مردم بنده و برده او (که البته این اقتضای حکومت شاهنشاهی است). و چه متکبرانه، نظام بردگی را بر دیوارهای کاخ هایشان حک کرده اند. و چه قدر احمقانه است که تفکر "شاه پرستی" نسل به نسل منتقل می شود و برخی شعار می دهند: «پدر من کوروش است»؛ یعنی کوبیدن بر طبل بردگی و حماقت و تلاش برای زنده نگه داشتن خواری خود.
امام علی ع فرمود: برده کسی مباش که خداوند تو را آزاد آفرید.
فرهنگ، تمدن، اخلاق و انسانیت مختص هیچ آب و خاکی نیست؛ بلکه موهبتی الهی است که در سایه تعالیم پیامبران و امامان شیعه به انسان می رسد. مهم نیست رنگ پوستت چیست و به کدامین زبان سخن می گویی؛ ببین حکیم کجاست و حکمت در کجا پیدا می شود، آن را بطلب حتی اگر در چین باشد.


قم/مؤسسه کلام
عرض یک مفهوم ماهوی است؛ مانند سفیدی، سیاهی که تشکیک بردار نیست تا بتوان گفت «این شیء سفیدی تر شده است»
اما عرضی یک مفهوم غیرماهوی و تشکیک بردار است که از وجود ناعتی شیء گرفته می شود؛ مانند سفید و سیاه که می توان گفت «این شیء سفیدتر شده است»


قصه پرغصه دعوای بر سر لباس و شروع غربزدگی در پوشش از آنجا شروع شد که رضاشاه قلدر طرحی درانداخت برای متحدالشکل کردن لباس ایرانیان؛
در حالی که هر عقل سلیمی می داند که: «نه عدالت همیشه در تساوی است و نه زیبایی همیشه در یکسان بودن».
جهان زیباست به همه تفاوت هایش؛ تفاوت در زمین و آسمان، خشکی و دریا، شیر و مار و پلنگ یا گاو و اسب و بره، آبی و قرمز و زرد و بنفش، لر و ترک و عرب و فارس، شرقی و غربی، چشم روشن و چشم سیاه،
همه رنگ ها و زبان ها الهی اند و مقدس؛ و هیچ نژادی بر هیچ نژادی برتری ندارد مگر به تقوا؛ و تقوا نیست مگر احترام به نژادهای دیگر و دوری از نژادپرستی.
قرار نیست سنگ بنایی که رضاشاه بر خلاف اراده الهی گذاشت ما نیز ادامه دهیم؛ بگذاریم هر ایرانی به راحتی با زبان و لباس خودش زندگی کند و هیچ زبان یا لباسی را به عنوان زبان و لباس برتر معرفی نکنیم.
اختلاف در آب و هوای هر سرزمین و تنوع در فرهنگ ها، اقتضای تفاوت در پوشش و سبک زندگی را به دنبال دارد؛ هر ملاک به ظاهر عقلی یا شرعی که بخواهد فراتر از این اقتضا حرکت کند و باعث حرج و سختی شود، مصداقی از حکم جاهلی است که ساحت عقل و شرع از چنین احکامی مبرّاست.
براستی اگر به طور فرض، پیامبر اسلام در ژاپن برانگیخته می شد، مأمور به پوشیدن عمامه و قبای عرب ها می شد؟؟ نوع لباسی که رسول خدا (ص) می پوشید، برآمده از منطقه او بود و نه دستور الهی؛ پس نباید مسلمانی به گونه ای معنا شود که گویا اسلام به عربی گفتن است و لباس عربی پوشیدن؛ مگر در جایی که نص صریح و متقن بر اعتبار چنین مواردی اقامه شود.
اسلام دین نهایی و حضرت محمد (ص) پیامبر همۀ جهانیان است؛ دینی که در ضمن داشتن محکم ترین دستورات برای هدایت به سوی خداوند، به عنوان دین «سهله سمحه» معرفی شده است. پس حد وسط را برگزینیم، نه اجبار به پوشش فراتر از ملاک های شرعی و عرفی و نه خروج از حدود الهی. حدود خداوند دربارۀ پوشش الهی، دارای مرزهای مشخصی است که قرآن و روایات دربارۀ هر مرد و زن بیان کرده اند و هر مسلمانی مم به رعایت آن ها است.
پیوست:
سوره روم؛ آیه 22؛ (وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ: و از نشانه های الهی، آفرینش آسمان ها و زمین، و تفاوت زبان ها و رنگ های شماست؛ همانا در این امر برای دانشمندان نشانه هایی قطعی است).


سؤال پنج: علل بی ایمانی و دین گریزی برخی انسان ها را نوشته و برای چاره جویی آنها، راه حل پیشنهاد دهید.

انواع علل دین گریزی: علل روانی؛ علل فکری؛ علل اجتماعی

توضیح: منظور از علل روانی، عوامل درونی نفس بشر مانند حس تنبلی و بی مسئولیتی است. دین یعنی مسئولیت پذیر نیست به گفتار و رفتار خود. یعنی داشتن مراقبت فردی و اجتماعی. فرد دیندار هر چیزی نمی گوید، هر چیزی نمی خورد و هر جایی نمی رود. برای او آبروی خود و خانواده اش اهمیت دارد. برخی افراد از دین گریزان هستند به این دلیل که روحیه آنها مسئولیت پذیر نیست. بدون اینکه تاکنون به خوبی یا بدی دینداری فکر کرده باشند.

راه پیشنهادی برای حل دین گریزی، مراجعه به مشاور و آگاهی به پیامدهای تنبلی در هر کاری و مخصوصا اخلاق و امور معنوی است.

منظور از علل فکری آن است که افراد به خاطر عدم آگاهی از دین و پیامدهای مثبت فردی و اجتماعی آن، به خاطر تبلیغات دین ستیزان دچار بیزاری از دین شوند یا آن را جاهلانه بدانند.

راه پیشنهادی در این مورد، مراجعه به کارشناسان و کتاب های دینی و مطالعه دربارۀ فوائد دین است.

منظور از علل اجتماعی دین گریزی آن است که فردی به خاطر رفتار غلط برخی دینداران یا دین فروشان، دچار بدگمانی به اصل دین شود؛ مثل کسی که از یهودیت متنفر باشد به خاطر نژادپرستی و ظلم صهیونیست ها و جنایت های آنها علیه بشریت.

در حالی که یهودیت غیر صهیونیست و نیز غیر از آن فرد یهودی است که برخلاف آموزه های یهود رفتار می کند.

به طور خلاصه اینکه: «جرم گنهکاران آیین های آسمانی را نباید به حساب دینشان گذاشت؛ زیرا آموزه های هیچ دینی نه دعوت به خلاف کرده است و نه خلافکاری را تأیید می کند». بلکه بزرگترین بلندگوی دفاع از مهربانی و پاکی و درستی در دست انبیا الهی و پیروان راستین آنهاست. علاوه بر اینکه مجسمه واقعی عظمت در اخلاق و انسانیت پیامبران و امامان معصوم و پیروان حقیقی آنها هستند.


امام علی (علیه السلام)
وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ
و چه بسا عقل که اسیر فرمانروایى هوس است؛

برخی عقل ها و اندیشه ها، به جای آنکه در مسیر ترویج مهر و نور باشند، مزدور شیطان هستند تا ترویج خداستیزی کنند.
استدلال اقامه کنیم برای عظمت دین و اخلاق نه اثبات درستی بی دینی و بداخلاقی؛
فرمول شیمی بنویسیم برای درمان بیماران سرطانی و پوستی و نه ساختن مواد مخدر شیمیایی و سوختن جوانان؛
واقعیت زندگی سیاه جنایت کاران فاشیسم و نژادپرست مانند صدام، هیتلر و ترامپ را به صداقت نشان دهیم نه اینکه با دادن لقب کبیر و تطهیر چهره آنها حمایتشان کنیم؛
بنویس و محکم بنویس؛ اما به نفع کسانی که واقعا در قله اند؛ در قله علم و دانایی و معنویت؛ نه کسانی که سیاه و سفید، غربی و شرقی، مرد و زن، کودک و پیر از چکمه سربازانشان اشک به چشم دارند و تن عزیزان زیر خاک.
عقل نعمتی است برای زندگی دادن و به کمال رساندن، نه ابزاری برای کشتن و به تاراج بردن؛
عقل مؤمن کلمات را کنار هم می چیند تا شعر زندگی بسراید و عقل مزدور کلمات را می چیند تا آبادی ها را ویرانه کند.
وقتی تراوش کلماتت باعث نومیدی، سیاهی و ابتذال باشد، یعنی عقلت را اسیر هوای نفس و شیطان کرده ای.
آزاد باش و آزاد اندیش.


از عوامل مهم جنگ جهانی دوم، ظهور یک نژادپرست افراطی و یهودستیز به نام «آدولف هیتلر» است؛ کسی که با طرح‌ شعار پان ‌ژرمنیسم‌ و با اعلام‌ برتری‌ کامل‌ نژاد ژرمن‌، حق‌ گسترش‌ قلمرو آلمان‌ تا سرزمین‌ ملتهای‌ اسلاو در اروپای‌ مرکزی‌ و شرقی‌ را مسلّم‌ انگاشت‌ و تبعیض‌ نژادی‌ را اساس‌ جهان‌بینی‌ خود قرار داد و به‌ همین‌ شکل‌ در صدد گسترش‌ نفوذ خود در دیگر نقاط‌ جهان‌ برآمد.
بیش از هشتاد میلیون کشته و میلیون ها آواره و ویرانی های گسترده در سراسر جهان، تنها بخشی از صدمات جنگ جهانی دوم برای تاریخ بشریت است؛ آماری بیش از همه جنگ های تاریخ بشر!!!
سال 1945 میلادی دو اتفاق مهم افتاد؛ خودکشی هیتلر و معشوقه اش و پایان ظاهری جنگ جهانی دوم؛
اما آثار و پیامدهای آن جنگ همچنان ادامه داشت .
کشتگان و شیوع بیماری های عفونی؛ مردان بی همسر؛ بیوه ن؛ یتیمان؛ گرسنگان؛ افسردگان؛ درماندگان؛ .
بیایید با دفاع از گزاره های دینی مانند کرامت همگانی برای همه انسان ها، صلح و آرامش را به دنیا برگردانیم.
#نژادپرستی
#دین_ستیزی
#آدولف_هیتلر
#جنگ_جهانی_دوم


فطرت همۀ انسان تشخیص می دهد که کار خوب انجام دادنی (و باید) است و کار زشت انجام ندادنی (و نباید) است.
اما در دایره تشخیص گسترۀ مفهومی خوب و بد یا تشخیص مصداق های آنها نیاز به راهنمایی دارد؛ و گرنه دچار خطا و اشتباه می شود.
نقطه خطا و فریب اخلاقی انسان، در جایی اتفاق می افتد که گسترۀ مفهومی یا تشخیص مصداقی دچار اختلال شود.
مثلا او می داند قتل انسان بی گناه نباید است. پس هیچگاه این کار را انجام نمی دهد. اما شیطان برای فریب او، ابتدا مصداق مورد نظر را از دایره بیگناهی خارج می کند و سپس او را دستور به قتل می دهد. مثل کاری که قاتل امام علی ع یا شهید مطهری دچار آن شد.
یا فرد می داند به حقوق دیگران زشت است و این را انجام نمی دهد. اما شیطان داستان را به گونه ای دیگر برای او ترسیم می کند. «درست است ی بد است؛ اما اینکه ی نیست؛ تو پول را برمی داری و بعد سرجایش می گذاری؛ ی وقتی است که نخواهی پول را پس بدهی». یا فریبی که در نژادپرستی اتفاق می افتد «اهانت به انسان بد است؛ اما او غیر آریایی است و غیر آریایی انسان نیست!! پس میتوانی به او توهین کنی». یا « وقتی است که فرد مقابل راضی نباشد، اما وقتی راضی است محسوب نمی شود».
برای فرار از این فریب ها، لازم است مفاهیم اخلاقی به دقت بازخوانی و تعریف شوند؛
اولا خوب و بد به چه معناست؟ خوب به معنای آنچه کمال ذاتی دارد، یا آنچه لذت بخش است، یا آنچه قدرت می آورد یا .
ثانیا مصادیق آنها با دقت در قیود زمانی و مکانی تبیین شوند.
ثالثا: در هر کدام از موارد اختلاف، چه منبعی عهده دار سخن نهایی است؟
یا علی


تهران/ یادگار امام

سؤال یک. اهمیت اندیشیدن را با ذکر مثال توضیح دهید.

الف) گفتار و رفتار انسان برگرفته از اندیشه های اوست؛ بنابراین تا وقتی اندیشه و اعتقاد او درست نشود، نمی توان رفتار و گفتار او را درست کرد.

مثال: تفکر نژادپرستی تاکنون عامل بسیاری از کشتارها و جنایت های بشری بوده است؛ مانند جنایت های هیتلر (که ژرمن را نژاد برتر می دانست) و در جنگ جهانی دوم حدود هشتاد میلیون انسان کشته شدند؛ یا جنایت های اسرائیل علیه فلسطینی ها با بیش از هزاران کشته؛ نژادپرستی در فوتبال (مانند توهین به تایسون ستاره برزیلی شاختار دونتسک اوکراین)؛ نژادپرستی علیه مسلمانان در آمریکا و اروپا و میانمار.

و تفکر زیبای «باید حسینی زندگی کرد» که تاکنون باعث تأسیس هزاران بیمارستان، مدرسه، خیریه، عمل جراحی رایگان، تهیه جهیزیه و بسیاری خوبی های دیگر شده است.

مانند هزینه سه میلیارد ریالی اوقاف برای مصارف قرآنی، آموزشی، بیمارستانی، کمک به ایتام و ن بی سرپرست و در سال 96 در شهرستان جهرم که به اکثر افراد به نیت امام حسین ع انجام دادند.

(موارد اندیشه های غلط و درست فراوان است؛ شما با شمردن دیگر اندیشه های و پیامدهای آنها، در این زمینه بیشتر بیندیشید).

ب)  امام علی (ع) فرمودند: «قیمة کل إمرء ما یحسنه»؛ قیمت و ارزش هر انسان به اندیشه های زیبای اوست.

پس باید به دنبال اندیشه های نیکو بود تا ارزشمند شد.

سؤال دو: آثار دین در زندگی فردی بشر را بنویسید.

معنا بخشی به زندگی؛ امید به زندگی؛ فرونشاندن عطش جاودانگی؛ تقویت صبر و بردباری؛ کاهش اضطراب و نگرانی

سؤال سه: آثار دین در زندگی اجتماعی بشر را بنویسید.

ترویج مهربانی و محبت؛ برقراری وحدت و یکپارچگی؛ تقوای اجتماعی؛ پشتیبانی از فضائل اخلاقی؛ ایجاد تمدن ها و حفظ آنها، صلح و آرامش؛ تأمین عدالت و دادگری

سؤال چهار: دینداری چه مسئولیت هایی را بر عهده فرد مؤمن می گذارد؟

مسئولیت ها: نسبت به خداوند؛ خود؛ خانواده (پدر و مادر؛ همسر و فرزندان)؛ خویشاوندان و دیگر انسان ها؛ حیوانات و طبیعت؛

ادامه مطلب

مستکبرین و افراد ظالم، حتی چه بسا اخلاق را نیز به بردگی خود می گیرند تا انقلاب انسان ها علیه ظلم و سیاهی را در نطفه خفه کنند.
وقتی زمزمه بلند می شود که «مرگ باد بر آمریکا، اسرائیل، هیتلر یا ترامپ»؛ برخی می گویند چرا مرگ؟؟؟ باید از حیات گفت، از زندگی گفت، انسان خوب هیچگاه نباید خواستار مرگ کسی باشد!!!
این یعنی سوء استفاده از گزاره های اخلاقی و مصادره آنها به نفع سبد شیطان!
غافل از اینکه:
صلح و آرامش همگانی حاصل نمی شود مگر با مرگ نژادپرستی و ظلم؛
کسی که حاضر نیست با نژادپرستی و ظلم حتی به اندازه یک شعار لفظی مبارزه کند، به اندازه خود در پایمال شدن مال و جان مظلومین دنیا شریک شده است. اگر انسان ها همصدا می شدند و در زبان و عمل زشتی کار نژادپرستان را نفی می کردند، براستی خیلی زودترها این آلودگی از دنیا پاک می شد.
راضی نشدن به نفی رفتار نژادپرستان آمریکایی و اسرائیلی، یعنی رضایت به مرگ میلیون ها انسان بیگناه.


قم/ مؤسسه کلام
منطق نه بخشی شامل چه بخش هایی است.
فنون نه گانهاى که در منطق شفاء مطرح شده اند، عبارتند از:
 1- ایساغوجى یا مدخل منطق که در آن از معرفى منطق و سایر علوم؛ فایده و موضوع منطق؛ تعریف لفظ مفرد ومرکب؛ بررسى نظریات گوناگون در مورد ذاتى و عرضى؛ بررسى نظرات گوناگون در باره آنچه بر ماهیت دلالت مى کند؛ تقسیم لفظ مفرد کلى به اقسام پنجگانه؛ جنس؛ نوع؛ بررسى تعاریف نوع؛ کلى طبیعى، عقلى و منطقى؛ فصل؛ عرض خاص و عام؛ اشتراکات و اختلافات کلیات خمس با یکدیگر. بحث شده است.
2- قاطیغوریاس یا مقولات که در آن از اجناس عالى ماهیات ممکنه که آنها را« مقولات عشر» مى نامند گفتگو شده است.
 3- بارى ارمنیاس یا عبارت که مشتمل بر مباحث قضایا مى باشد.
 4- آنالوطیقاى اول یا تحلیلات اول که در آن از صورت قیاس مطلق، اقسام گوناگون قیاس و اشکال مختلف قیاس بحث شده است.
5- آنالوطیقاى دوم یا تحلیلات دوم که در آن از برهان؛ یعنى قیاسى که مقدماتش قضایاى یقینى باشد، سخن به میان آمده است.
 6- طوبیقا یا جدل که در آن از شناخت قیاس جدلى و فایده و اصطلاحات مربوط به آن بحث شده است.
 7- سوفسطیقا یا سفسطه که در آن از شناخت مغالطه و اقسام آن و کیفیت مقابله با هر قسم، بحث شده است.
8- ریطوریقا یا خطابه که در آن از فایده خطابه، اغراض اولیه خطیب، تحسینات و اختیار الفاظ براى تعبیرات و. سخن گفته شده است.
 9- بوطیقا یا شعر که در آن از تعریف شعر، انواع صنعت هاى شعرى، اغراض کلى شعرا، مناسبت تعداد ابیات با اغراض و. بحث شده است.


فلان تهرانی ی کرد؛

فلان اصفهانی اختلاس کرد؛

فلان رشتی قاچاقچی است؛

فلان دندانپزشک حرام انجام داد؛

فلان استاد مقاله اش جعلی بود؛

فلان آیت الله، پسرش معتاد است؛

و .

چینش این جملات در کنار هم می شود: «ایران پر از و قاچاقچی و جعل علم و اعتیاد و . است».

و وقتی می خواهیم از غیر ایران بگوییم می شود:

فلان اسرائیلی خیریه دارد.

فلان آمریکایی کیف پر از پول را به صاحبش برگرداند.

فلان آلمانی چهل سال است که از پدر و مادرش نگهداری می کند.

فلان کره ای روزهای عید ملی غذای رایگان می دهد.

و . .

چینش این جملات نیز می شود: «خارج از ایران همان بهشت برین است که ما ایرانی ها آرزو داریم».

 

واقعیت آن است که ایران نیز به همان اندازه یا بیشتر از آنچه آدم های نامهربان و سیاه فکر بخواهند، انسان هایی دارد فرشته تر از آنچه شما بشناسید.

خوبان تابلو ندارند.

ادامه مطلب

تقابل دو اصطلاح دارد:

تقابل در مفاهیم = تضایف، تضاد، عدم و ملکه، تناقض.

تقابل در قضایا: تناقض، تضاد، تداخل، دخول تحت تضاد.

آنچه در بحث حوزه تصدیقات مطرح شده است، تقابل در قضایا است که مربوط به استدلال مباشر می باشد:

قضایای متناقض، قضایایی هستند که در کم و کیف متفاوت هستند و از صدق یکی به کذب دیگری می رسیم و از کذب یکی به صدق دیگری. (هر الف ب است: متضاد آن: برخی الف ب نیست)

اما قضایای متضاد، قضایایی هستند که هر دو کلیه اند و فقط در کیف متفاوت هستند. (یکی موجبه کلیه و دیگری سالبه کلیه است). (هر الف ب است/هیچ ب الف نیست)

در قضایای متضاد، از صدق یکی به کذب دیگری می رسیم، اما از کذب یکی به صدق دیگری نمی توان رسید.

در قضایای متداخل، کیف ثابت است و اختلاف در کم است، یعنی یکی کلیه است و یکی جزئیه. (هر الف ب است/بعض الف ب است).

در این قضایا، از صدق کلیه به صدق جزئیه می رسیم و از کذب جزئیه به کذب کلیه.

قسم آخر، قضایایی هستند که هر دو جزئیه هستند و اختلاف در کیف دارند. به آنها «دخول تحت تضاد» گفته می شود که از کذب یکی به صدق دیگری می رسیم، اما صدق یکی مستم کذب دیگری نیست.

برخی الف ب است/برخی الف ب نیست.

/بختیاروند


اینجا ایران است؛
اثری از هجوم‌ به فروشگاه ها یا تب خرید اسلحه برای محافظت از خود وجود ندارد.
البته اینجا اساسا با باغ وحش منظم غرب متفاوت است.
اینجا کسی برای کشتن پیرمرها و پیرزن ها ویروس نمی سازد.
کسی نمی اندیشد که با کشتن مردمان غرب و فروش اسلحه به آنها تجارت کند.
زن و دختر حریم دارد و دستمال کاغذی نیست که تاریخ مصرف داشته باشد.
علم در اختیار ایمان است و ایمان مددکار علم.
اینجا ما خون آلوده صادر نمی کنیم.
بیماران دنیا را تحریم نمی کنیم و پهپاد برای کشتن ن و کودکان نمی فرستیم.
اینجا دیوار بین همسایه ها نیست.
رهبر اینجا دلسوز ایران و جهان است و به آزادی می اندیشد و نه بردگی.
قهرمان نظامی اینجا واقعی است و نه ساخته تخیلات هالیوود.
اینجا آنجا نیست.
#ایران
#غرب
#کرونا
#اسلحه
#مقایسه_شرق_و_غرب
#دیوار_نژادپرستی
#علم_و_ایمان
#تجارت_اسلحه
#نسل_کشی
#رهبر_ایران


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ســــامیـــ یــو ایـکســـــــــــ نمایندگی رسمی دستگاه تصفیه آب مطالب خواندنی Erik میترا خانم cobgranuleg دکتر حسن محمدی نویسی